دختر بودن انقدر ها هم اسان نیست
گاهی حسابی سخت است
همین که باید دراوج ظرافت خودت را حفظ کنی
همینکه باید سخت باشی تا از پا درنیایی
اوج سختی است.
.jpg)
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/10/7 ] [ 11:27 صبح ] [ حوریه@ ]
کوله بارم را بستم
میروم از روی زمین
اینجا روی زمین فریاد که بزنی گوشهایشان را میگیرند
سکوت که کنی لالت میپندارند
آدمها هفت خط و هزار رنگ شده اند
من را طاقت ماندن نیست
میروم تا جا برای بقیه بیشتر باشد
اما تو ...
بدان زندگی همیشه اینگونه نخواهد ماند....
همیشه از خدا حافظی فراری بودم اما اینبار
در چشمان کسیکه خیال میکردم تو بودی مینگرم
با صدایی رسا میگویم:خداحافظ
[ یادداشت ثابت - شنبه 92/9/17 ] [ 6:36 عصر ] [ حوریه@ ]
قصه عشق خودم را گفتم
آنکه نشنید تو بودی رفیق ...
[ یادداشت ثابت - شنبه 92/9/17 ] [ 6:31 عصر ] [ حوریه@ ]
مات قدم هایت شدم وقتی رفتی
بدون آنکه صفحه ای سیاه و سپید
به من یاد اور شود که در یک سرزمین
تنها یک رنگ میتواند پادشاه باشد
واما حالا یادتو همچنان پادشاه قلب من است
با اینکه رفته ای...
[ یادداشت ثابت - شنبه 92/9/17 ] [ 6:21 عصر ] [ حوریه@ ]
لعنت به هر انکه مرا یاد تو انداخت
لعنت به کسیکه اشک را در چشمم دید ولی لبخند زد
لعنت به انکه تو نبود عطر تورا میزد
لعنت به من که فراموش کردم هایم لفظی است
لعنت به تو وهر چه خوبیت بود که مرا گرفتار کرد
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/9/16 ] [ 1:18 عصر ] [ حوریه@ ]
امشب میخواهم دفتر خاطراتم را باز کنم هرچه به تو برمیگردد را...
همه همه اش را حتی دستمال کاغذی را که به عطر تو اغشته کرده بودم را...
میخواهم تازه نگه دارمشان.
اما فقط در دفتر خاطراتم :( چون تو دیگر اینجا در قلب من جا نمیشوی.
هرقلب برای یک نفر جا دارد وتو دیگر دو نفری.
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/9/16 ] [ 1:11 عصر ] [ حوریه@ ]
این من منی نیست که قبلابود
این من منی است که تو از من ساختی...
این من با یادتوهم می تواند شاد بماند
چون چشمانش رو به حقیقت باز شده
در عکس های یادگاریمان
تو
هنوز در کنار منی ولبخند میزنی.
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/9/16 ] [ 12:57 عصر ] [ حوریه@ ]
سکوت از شهر لبریز است سالهاست تو دیگر نیستی اما
نمی دانم چرا دل من هنوز با یادت بهار می شود...
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/9/16 ] [ 12:54 عصر ] [ حوریه@ ]
تنهایی بد نیست گاهی بهتراز هر چیز دیگریست
ولی بعضی وقت ها فقط گاهی اوقات
مثلا نزدیک غروب
یا روز های تعطیل دوست داری تنها نباشی
اما امیدوارم نباشد روزی که مجبور شوی از تنهایی مفرد
باخود در آیینه نجوا کنی.
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/9/15 ] [ 7:10 عصر ] [ حوریه@ ]
اشک مقدس است
درست وقتی جاری میشود
که تمام تو از ته دلت
سوخته باشی
اشک می آید تا سوزش قلبت را کم کند
اشک وقتی جاری میشود که تمام ترک های قلب بند خورده ات از هم فاصله ای دوباره بگیرد.
اشک حاصل سوختن زخم است
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/9/15 ] [ 7:7 عصر ] [ حوریه@ ]
