سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حوریه نویس

انصافت کجاست دنیا.... اصلا انصاف داری؟؟؟؟

انصاف این نیست که آنقدر کوچک باشی که زود به زود آنکه نباید را اتفاقی ببینم.

انصاف نیست زیر باران  بارانی قدم بزنم...

انصاف نبود راحت رفتن با دیگران باشد و سختی فراموش کردنشان با من.

دنیا آدمهایت را هم بی انصاف کرده ای که بعد از این همه سختی از یادم نمیروند.

کاش کمی منصف میشدی.

 



[ یادداشت ثابت - دوشنبه 92/8/28 ] [ 8:48 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

زغال هم دارد تمام میشود انقدر انرا روی دیوار کشیده ام ومیدانم تمام که شود میسوزم.

....................................................

آه زغال تمام شد ودستانم سیاه مانده.دستم را محکم روی دیوار میکوبم اینبار چند متری دیرتر زغالم تمام شد.

باران که ببارد پاک میشود تمام رد هایی را که هر روز با یک تکه زغال کشیده ام وامروز آسمان بارانیست.

اینجا روی دیوار نوشته ای (از این پس دل میشکنم گناهش گردن آنکس که دلم را شکست) 

من هر روز تکه زغالی بدست میگیرم ومی دوم امروز اولین روزی است که زغالم زیر نوشته تو تمام شده.

اما چون آسمان امروز قصد بارش دارد جر میزنم وبا زغال دیگری زیر نوشته ات مینویسم :

دل من هم شکسته  اما نمیخواهم حتی بلرزد دلی که روزی دلم را شکاند.

و میدانم باران هم پاک نخواهد کرد جمله ی عشق مرا از دل دیوار.



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 9:23 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

در زمستان از کوچه ای که شیب زیادی رو به بالا داشت گذر میکردم.

نفسم گرفت و از شدت نفس نفس زدن گلویم میسوخت.

سرما رد اشک را که روی گونه هایم بود آتش زده بود

ایستادم کمی نفس تازه کنم.

کنار آتش پیرمردی که از تنهایی مشتاق حرف زدن با تنها رهگذر کوچه که من باشم بود

برخواست و پیت خالی را به من داد  تمام بدنم میلرزید سرما دروجودم رخنه کرده بود 

انگار پیرمرد از حالم خبرداشت پتوی نیم سوز و وصله زده اش را روی دوشم انداخت وگفت:راه درازی در پیش داری.

تو گذشته ی منی جوان برو اما بدان در میانه تابستان هم وجودت در سوز زمستان خواهد بود چون تو تنهایی.

اما باز هم امیدت را از دست مده خدا با توست

 

 



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 9:14 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

آدمها وقتی می آیندوخواهند رفت.

باید بدانی و درک کنی که روزی خواهند رفت

آدمها پرستو وار عشق می ورزندو زود کوچ میکنند

وبدان انکه نباید عاشق شود تویی

آدمها چهار فصل دارندو تو باید بدانی اگر عاشقشان شوی همیشه پاییز خواهی ماند...

حتی اگر از سوز زمستانی بمیری.....

ادمها کوچ خواهند کرد وتو تنها می مانی.

دل نبد که کندش تاوان سختی دارد.

آدمها عاشق پرستو هایند وشبیه آنها شده اند.

آخر میدانی عاشق هر که باشی شبیه او خواهی شد.

 



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 8:57 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

به آغاز دیگری نمیاندیشم.میخواهم میان نا پایدار ترین افراد روی زمین یکه نما شوم

اینبار به واقع میدانم هر شروع تاوان سخت تری دارد.

این بار همه چیز را تمام میکنم ودر اخرین برگ خاطرات نه چندان شیرینم نقطه میگذارم

ودرکمانک کوچکی با خطی خوانا مینویسم (پایان)



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 8:45 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

اطرافم پرشده است از کسانیکه فقط خودشان را دیدند و به فکر خودشان بودند 

باورشان تنها درست بودن خودشان بود 

ومن...

مرا کلمه مناسبی میدانستند برای پر کردن جاهای خالی وقتهاشان.

 



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 8:43 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

خدایا خسته شدم از زمین و آدمهایش...

از این کره خاکی ناپایدار از دنیایی که در ان یکرنگی چشم را میزند و

حق با انهاییست که هفت رنگ رنگین کمان را با هزار تن متفاوت دارند

از همه ادمها زده شده ام که تنها هنرشان شکستن دل دیگریست دنیا در کویر کوه

بیابان و خیابان فرقی ندارد غیر قابل تحمل است.

امروز فریاد حقیقتی را سر می دهم که ادمهایت از ان فرار میکنند

دنیایمان شهر بازی شده که برای تفریح درش یکدیگر را میشکنند.کسی میشکند که ساده تر از بقیه است...

خدایا  در این دنیای نا پایدار برای جایزه و تشویق شکستن هر دل  یک دل دیگر جایزه میدهند.

وهمه فکر میکنند عاشق اند

 



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 8:22 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

بی تو این زندگی رو نمی خوام...

جمله تاثیر گذاریست اما شرط میبندم به حقیقت درصدی هم نزدیک نیست

در زمینی که روزی یکبار خودش را دور میزند توقع ثابت ماندن کسی راداشتن دیوانگیست

 



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 8:14 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

بازهم صبر،صبر،صبر...

بازهم والعصرهای مکرر

بازهم دنیا همان جلسه سخت ترین امتحان هاست که قبل ها هم بود.

ومن صبرم تمام شده.ته کشیده است

ومن باز هم میخوانم بسم الله الرحمن الرحیم

          والعصر ان الانسان لفی خسر......



[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/8/24 ] [ 2:7 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

حوریه نویس

ای دوست اگر خیالت از بزرگراه زندگی

خیابان رفاقت ،کوچه حقیقت

از دو راهی راستی ودروغ ، راه صداقت را در پیش گرفت

وبا دست هایی خالی اما پاک با دلی امیدوار

زنگ خانه ای را به صدا دراورد،واگر...

اگر دستی از سوی رفیقدرب را برایت گشود و با روشن بینی به چشمانت نگاه کرد

و با ادب تو را به محفلی که زیر سایه خدا بود دعوت کرد

و با رویی گشاده جامی از آب گوارای سعادت را به دستانت داد، مشامت را از عطر خدا لبریز کرد 

بدان به سعادت رسیده ای وقتی برای شکر نمازی بجای آوردی

روبه خالقت که ایستادی دستانت را که برای شکر مخلصانه بالا بردی مرا هم دعا بنما

که دراین دنیای وارونه عجیب از خود پاکم برگشته ام.

از خدا بخواه به من  عقلی سلامت،دلی پاک ،چشمانی واقع ،بین دستی سخاوتمندو قدم هایی هدفدار عطا کند.

 



[ یادداشت ثابت - شنبه 92/8/12 ] [ 6:35 عصر ] [ حوریه@ ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه